گل من |
گل من گل من گیسویت دام بلا بود گل من ابرویت تیغ فنا بود گل من من زپا افتاده بودم برسم عاشقی ایستاده بودم گل من من همه جا با تو بودم شب وروزو سحرها با تو بودم در آن طوفان دریا با تو بودم در آن صحرای غمها با تو بودم بروی سنگ خارا با تو بودم مرا جادوی چشمانت فنا کرد کمان ابرویت صدها جفا کرد تو انسانی زدنیای بهشتی توبا من شعرهایم را نوشتی توآن دریاچه نوری گل من تو فرسنگها زمن دوری گل من مرا درعاشقی رسم وفا بود گواه عشق من تنها خدا بود دلم دریای خون کردی گل من خلیجی پر زآب نیلگون کردی گل من دلم در عاشقی آئینه گون بود دلم در عشق تو دریای خون بود گل من من به عشقت تشنه بودم در عشقت تیزتر از دشنه بودم تمام غصه هایم ماندنی شد کمی از حرفهایم گفتنی شد کمی از شعرهایم خواندی شد به رنگی سرختر از خون نوشتم به مهر سجدگاهم سرنوشتم گل من........
نظرات شما عزیزان: |
نويسنده: علی نویدی شماره خبر: 6 زمان: 19:16 تاريخ: پنج شنبه 14 دی 1391برچسب:, موضوع: <-CategoryName->
لينک به
اين مطلب
|
Powered By a.navidi@ymail.com | Template By: alinavidi |